داستانک پول تو جیبی
بسم الله الرحمن الرحیم
(شهید مصطفی کاظم زاده)
حمید داود آبادی، یکی از دوستان شهید کاظم زاده تعریف می کرد:
هر روز مصطفی برای ناهار من را به مغازه چلو کبابی یا ساندویچ
فروشی دعوت می کرد. خیلی این کارش عذابم می داد، چون توان
جبران اش را نداشتم و مثل او هم از یک خانواده وضع خوب نبودم.
- ۰ نظر
- ۱۱ شهریور ۹۸ ، ۰۰:۰۱
- ۱۷۱ نمایش