داستانک وسایل بیت المال
سه شنبه, ۲۱ آبان ۱۳۹۸، ۰۷:۲۴ ب.ظ
بسم الله الرحمن الرحیم
(شهید مهدی باکری)
یکی از دوستان نزدیک شهید باکری می گفت:
در شب های عملیات مهدی همراه بچه نمی توانست به خط بزند. باید
در مقر می ماند و عملیات را هدایت می کرد.
هر بار که بچه ها می رفتند جلو به دلیل خستگی یا طولانی بودن راه،
مقداری از اسباب های کوله شان به زمین می افتاد.
صبح وقتی آقا مهدی می خواست پیش بچه ها بره این وسایل رو که
روی زمین افتاده بودند جمع می کرد و می گفت: اینا بیت الماله باید
حفظ کنیم. اینا پول همون پیرزنیه که دوزار، دوزار جمع کرده، داده
اینا رو خریده تا ما تجهیز بشویم و با دشمن بجنگیم.
خلاصه از ان به بعد همیشه دو تا گونی با خودمون می بردیم تا
وسایل رو جمع کنیم.
کتاب نمی توانست زنده بماند
- ۹۸/۰۸/۲۱
- ۱۰۰ نمایش