داستانک ورود به سپاه
چهارشنبه, ۶ شهریور ۱۳۹۸، ۱۲:۵۵ ب.ظ
بسم الله الرحمن الرحیم
(شهید مدافع حرم محسن حججی)
سپاه قبولش نمی کرد. بهانه می آوردند که: رشته ات برق است و به
درد ما نمیخورد.
برای حل این مسئله خیلی دوندگی کرد.خیلی اینجا و آنجا رفت.
آخرش هم هر طور که بود راضی شان کرد.
این دفعه بهانه آوردند که دندان هایت خراب است. پولی نداشت.
رفت و پولی قرض کرد و دندان هایش را درست کرد. آخر سر او را
قبول کردند.
خودش می گفت: اگه من رو قبول کردند، دلیل داشت. به خاطر اینکه
رفتم گلزار شهدا و سر مزار حاج احمد کاظمی. به حاجی رو انداختم
که من را قبول کردند.
- ۹۸/۰۶/۰۶
- ۱۱۷ نمایش