وبلاگ راه حقیقت

...مظهر قدرت ایران، شهدا هستند

وبلاگ راه حقیقت

...مظهر قدرت ایران، شهدا هستند

وبلاگ راه حقیقت
دنبال کنندگان ۴ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران

بسم الله الرحمن الرحیم

(کتاب مجید بربری)

توبه... از حر ریاحی تا مجید قربانخانی! کتاب مجید بربری مجموعه ای از خاطرات شهید مدافع حرم مجید قربانخانی است. کسی که لات محل بود و همیشه در جیبش چاقو بود! کسی که روی دستش خالکوبی داشت! کسی که قهوه خانه ای داشت که پاتوق لات های محل بود برای صرف قلیان! اما

  • سید محمد هاشمی

داستانک کله پاچه

۲۰
ارديبهشت

بسم الله الرحمن الرحیم

(شهید شاهرخ ضرغام)

یکی از همرزمان شهید خاطره ای را اینگونه تعریف می کردند:

شاهرخ همش بهم میگفت:( هرطور که شده باید کله پاچه پیدا کنی!). بهش گفتم:( ما اینجا توی آبادان غذای درست و حسابی نداریم؛ انوقت تو میگی کله پاچه پیدا کنم؟؟) خلاصه هر طور که شد با کمک آشپز، یک کله پاچه درست کردیم. شاهرخ کله پاچه برداشت و برد پیش

  • سید محمد هاشمی

بسم الله الرحمن الرحیم

(کتاب یادت باشد!)

کتاب یادت باشد یک کتاب عاشقانه کاملا متفاوت است! کتابی که در آن، شما از زندگی مشترک یک جوان مدافع حرم می خوانید که در نهایت به مقام شهادت نائل می آید.در این کتاب

  • سید محمد هاشمی

بسم الله الرحمن الرحیم

(شهید ابراهیم هادی)

یکی از هم محله ای های شهید هادی تعریف میکرد:

ابراهیم مجروح شده بود. دیدم در کوچه با عصای زیر بغل راه میرود. چند دفعه ای به آسمان نگاه کرد و سرش را پایین انداخت. رفتم جلو و پرسیدم:(آقا اِبرام چی شده؟؟)

اولش جوابم را نمیداد ولی بعدش گفت

  • سید محمد هاشمی

بسم الله الرحمن الرحیم

(شهید مدافع حرم محسن حججی)

مادر شهید حججی تعریف می کرد:

حضرت زهرا(س) را خیلی دوست داشت. انگشتری داشت که روی 

نگین اش (یافاطمه الزهرا سلام الله علیها) حک شده بود. موقعی که

می خواست برود سوریه،بهش گفتم:(مامان، این رو دستت نکن!

  • سید محمد هاشمی

بسم الله الرحمن الرحیم

ملّت عزیز ایران!
سردار بزرگ و پرافتخار اسلام آسمانی شد. دیشب ارواح طیّبه‌ی شهیدان، روح مطهّر قاسم سلیمانی را در آغوش گرفتند. سالها مجاهدت مخلصانه و شجاعانه در میدانهای مبارزه با شیاطین و اشرار عالم و سالها آرزوی شهادت در راه خدا، سرانجام سلیمانی عزیز را

  • سید محمد هاشمی

بسم الله الرحمن الرحیم

(شهید مدافع حرم محمدحسین محمدخانی)

یکی از دوستان شهید خاطره ای را اینگونه بازگو می کرد:

در یکی از شب ها برای تدارکات برگزاری کنگره شهدا تا دیروقت بیدار 

بودیم. در آنجا سنگری کنده بودند. باران هم می بارید. رفت و مشغول

نماز و دعا شد. بهش گفتم

  • سید محمد هاشمی

بسم الله الرحمن الرحیم

(کتاب تو شهید نمی شوی)

کتاب تو شهید نمی شوی سلسله روایت هایی از دوران نوجوانی تا شهادت شهید محمودرضا بیضائی است از زبان برادر شهید . این 

کتاب در قالب داستان هایی کوتاه به

  • سید محمد هاشمی

بسم الله الرحمن الرحیم

(شهید مهدی باکری)

یکی از دوستان و همرزمان شهید اینگونه می گفت:گاهی اوقات یک سری مسیرهایی را با ماشین همراه آقا مهدی می رفتیم. ایشان همیشه نکاتی را به من گوشزد می کردند که بیشتر نکات اخلاقی و درسهای زندگی بود. یک روز به من گفت:( میخوای یک فرمولی بهت بگویم،که متوجه بشی کاری که انجام میدهی برای خداست یا نه؟) با خودم گفتم

  • سید محمد هاشمی

بسم الله الرحمن الرحیم

(شهید محمد رضا تورجی زاده)

یکی از همرزمان شهید اینگونه تعریف می کرد:

بعد از نماز ظهر  کل بچه های گردان دور هم جمع شده بودند.ناگهان 

یکی از مسئولین آمد و گفت: دستشویی های اردوگاه خراب شده! 

الان هم برای تعمیر چند نفر رو اوردیم اما می گویند

  • سید محمد هاشمی